داستان حرمسرای کون های قلبی: سجین راننده سرویس چندتا زن سکسی ولی غرغروئه... یک روز اتفاقی یه برنامه هیپنوتیزم پیدا میکنه ولی به خودش قول میده نباید با این برنامه مرتکب به جرم بشه واسه همین تصمیم گرفت ازش به عنوان وسیله ای برای کاهش استرس استفاده کنه..وقتی به هوش اومد فهمید که با یکی از اون زن های خوشگلی که مسئولیتشونو به عهده داشته داره سکس میکنه...! چه اتفاقی افتاده؟